آن کمر بستن و خنجر زدنش را نگريد
            طرف دامن بميان بر زدنش را نگريد
         
        
            خلعت حسن و کمر ترکش نازش بينيد
            عقد دستار بسر بر زدنش را نگريد
         
        
            جانب گريه من چون نگرد از سر ناز
            خنده بر جانب ديگر زدنش را نگريد
         
        
            شوخ من مست شد و ساغر مي زد بسرم
            شوخي و مستي و ساغر زدنش را نگريد
         
        
            ناگه آن شوخ درون آمد و سر زد همه را
            مست در مجلس ما سر زدنش را نگريد
         
        
            چون بدان قامت رعنا کند آهنگ چمن
            طعنه بر سرو و صنوبر زدنش را نگريد
         
        
            منکر آه جهان سوز هلالي مشويد
            هر دم آتش بجهان در زدنش را نگريد