از حکيمي کرد شاگردي سؤال
کاي مهندس کيست فرزند حلال
گفت آن کو عاقبت گردد شبيه
با پدر گر بخرد است و گر سفيه
چند روزي گر نماند با پدر
عاقبت خود را رساند با پدر
ور نه حال او بر اين معني گواست
دست از او بگسل که فرزند زناست
آن گيا کز خويد گندم خاسته ست
خويد گندم را به خود آراسته ست
گر چه مي ماند به وي آغاز کار
چون رسد وقت درو در کشتزار
دانه اش گويد که او ني گندم است
نعت و نام گندمي از وي گم است