اشارت به خونريزي شيرويه خسرو را و نامبارکي آن بر وي

غرقه خون چون خسرو از شيرويه خفت
نکته اي خوش در حق شيرويه گفت
که بدان شاخي که آب از اصل خورد
سر کشيد از آب و قصد اصل کرد
اصل را چون کند و شد ميدان فراخ
خشک و بي بر بر زمين افتاد شاخ