اينکه گفتم حال فرزند نکوست
کش به اصل خويش پيوند نکوست
آن که باشد بد سگال و بد سرشت
در سرشت او هزاران خوي زشت
به بود کز سلک دوران داريش
پيش گيري شيوه بيزاريش
نوح را فرزند چون نااهل بود
فطرت او بر غرور و جهل بود
داغ بر وي ليس من اهلک کشيد
روي بيرون رفتن از طوفان نديد
چون نباشد حال هر فرزند نيک
از خدا مي کن طلب فرزند ليک
آنچنان فرزند کآخر در دعا
مرگ او جستن نبايد از خدا