برد بيدار حق شب از بطحا
به تن او را به مسجد اقصي
کرد از آنجا مقر به پشت براق
متوجه به قطع سبع طباق
بر سماوات يک به يک بگذشت
با همه انبيا ملاقي گشت
ديد هنگام عرض خلد و جحيم
هر که بود اندر آن دو جاي مقيم
چون شد اطباق آسمان ها طي
ماند در سدره جبرئيل از وي
رفت از آنجا به ياري رفرف
به مقامي ز پيشتر اشرف
بلکه جايي که جا نبود آنجا
محرمي جز خدا نبود آنجا
ديدني ها بديد آنچه بديد
وانچه بود از شنيدني بشنيد
روي از آنجا به جاي خويش آورد
خوابگاهش هنوز ناشده سرد