شنبه

زحل والي شنبه است اي نگار
مرا اين چنين روز بي مي مدار
زحل تيره رأيست و تاريک جرم
تو خيز و مي لعل روشن بيار
که امروز گيتي همه روشن است
ز اقبال و عدل شه کامگار
ملک ارسلان پادشاهي که او
زمانه فروزست و گيتي نگار
بهار و خزان باد روز و شبش
شبش بروز باد و خزانش بهار