صفت دلبر قصاب بود

آلت کشتن داري صنما غمزه و کارد
زين دو ناکشته ز دستت نرهد جانوري
تو مرا جاني و چون با تو بوم جانوري
زنده گردم که ز ديدار تو يابم نظري
مي بترسم که مرا روزي بکشي تو از آنک
جانور کشتن نزد تو ندارد خطري