نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
کتابخانه فارسی
/
توصيفات مسعود سعد سلمان
/
شهرآشوب
/
صفت يار رگ زده گويد
صفت يار رگ زده گويد
خود را چرا رگ زدي بي علتي
اي آنکه هست خون رگت جان من
دانسته اي که خون تو جان منست
زين روي را بريخته اي خون ز تن
يا از براي آن زده اي تا شوي
بر رگ زدن دلير چو من در سخن
برگ گلست دست تو آري بتا
بر برگ گل درست شود رگ زدن
درباره نوسخن