صفت يار نيلگر گويد

نيلگر ياري و ز غم بر من
نيلگون کرده جهان يکسر
عارضين و رخان و انگشتانت
سمن است و گل است و نيلوفر
مزن آسيب دست بر عارض
که به خط ماند آن کبود اثر