مرا بس ز ديوان مرا ز خدمت
خوشا روز بيکاري و وقت عطلت
بر اين تيغ کوه گل انبار گويي
چو فغفور بر تختم و فور برکت
چو دولت مهيا بود مر کسي را
اگر او نجويد بجويدش دولت
امامي که بر روزگارست ما را
اگر او ندارد بدادمش مهلت
اگر دولت آيد و گر نکبت آيد
به نزديک من هر دو را هست آلت