مير حيدر گوهر درج ورع
کز عدم نامد نظيرش در وجود
بس که قابل بود در آغاز عمر
از هدايت بر رخش درها گشود
گشت اکرم نزد حق کاندر رخش
نور عندالله اتقيکم نمود
زبده ساداتش ار خوانم رواست
کز همه گوي صلاحيت ربود
حجت اين بس کز نداي ارجعي
مژده گلگشت جنت چون شنود
بهر تاريخش يکي از غيب گفت
مير حيدر زبده سادات بود