قطعه

اي مالک ملک سپه مملکت مدار
در ملک خويش آتش آزار را بکش
بعضي ز کفر پيرو اسلام نيستند
اسلام را مدد کن و کفار را بشکن
جمعي ز کينه در پي آزار مردمند
آن دور مردمان دل آزار را بکش
اشرار از شراره قهر تو امينند
روشن کن اين شراره و اشرار را بکش
وي عادل رحيم دل معدلت پناه
در معدلت بکوش و ستمکار را بکش
ما باسگان کوي تو ياريم و غير غير
با يار ياري کن و اغيار را بکش
در خاک خفته است مرا دشمني چو مار
ثعبان تيغ برکش و آن مار را بکش
از ظلم و جور تشنه به خون دل من است
آن ظالم سيه دل خون خوار را بکش
ازرق بود به قول خدا دشمن رسول
آن ازرق منافق غدار را بکش
ور زان که انتقام من از وي نميکشي
تيغ جفا بکش من بيمار را بکش