حريف غالب اولاد ساقي کوثر
که بود شيوه او قسمت شراب سخا
چراغ بزم صفا شاه قاسمي که چو مهر
جهان فروزي او ذره اي نداشت خفا
خمار شيب چو امسال سر گرانش کرد
رساند ساقي دوران به او شراب صبي
زمانه تا سر سالش اگر امان دادي
وزو سه ماه دگر زيب داشتي دنيا
خرد هر آينه گفتي براي تاريخش
کشيده جام اجل شاه قاسم مولا
سگ علي ولي حيرتي که همچو نصير
نبود در دل او جز محبت مولا
به دوستي علي رفت و بهر تاريخش
شفاعت علي آمد ز عالم بالا