قطعه

تبارک الله ازين حوض خانه دلکش
که در شک جوي جنانست و آبروي جهان
بناي بي خللش چون بناي روضه خلد
هواي معتدلش چون هواي عالم جان
فکنده طرح شگرفي مهندس تردست
که مي چکد به مثل آب از طراوت آن
زبان خامه نقاش کرده صنعتها
که در ثناش زبون است خامه دو زبان
چه فيضهاست در اين منزل ترقي بخش
که در زمين شريفش به عکس طبع زمان
مزاج عنصر آتش گرفته عنصر آب
که شعله وار به اوج از حضيض گشته روان
چه جاي آب که خاک از شرافت اين بوم
سزد که ميل به بالا نمايد از پايان
فلک در آينه عرض و فرش ديد و نداد
نشان ز فرش چنين و خبر ز عرش چنان
خداي عالمش از چشم بد نگهدارد
که مانده است برو چشم عالمي حيران
بديده خرد اين حوض خانه را شاني است
که مي دهد ز بهشت حيات بخش نشان
بنا نمودن اين حوض راست تاريخي
که به اويست مطابق بناي حوض جنان
نکرد محتشم اندر صفات اين منزل
به صد زبان يکي از صدهزار نکته بيان