چار يارش، که مرشد دينند
همه اندر مقام تحسينند
دوستان پيمبرند همه
خلفاي مطهرند همه
اي فضولي، چرا ز ناداني
يار ايني و دشمن آني؟
دو هوايي اگر نورزي به
سه طلاق خيال فاسد ده
تو چه داني درين ميانه چه بود ؟
کين چرا پيش ازان خليفه نبود ؟
تو چه داني مصالح اين کار؟
چه به خود راه مي دهي انکار؟
همه را نيک دان، مباش فضول
جز نکو کي بود رفيق رسول؟
صد هزاران دريچه از رضوان
مفتتح در مضاجع ايشان