در جهان شش چيز مي آيد به کار
اولا يابي طعام خوش گوار
خوش بود يارموافق درجهان
باز مخدومي که باشد مهربان
هر سخن کان راست گويي و درست
به زدنيا زانکه دوري نفع تست
آنکه ارزانست در عالم بهاش
عقل کامل دان و زان دلشا باش
دشمن حق را نبايد داشت دوست
بازگشت جمله چون آخر بدوست
عيب او باکس نمي بايد نمود
زانکه نبود هيچ لحمي بي خدود
از خدا خواه هرچه خواهي اي پسر
نيست در دست خلايق نفع و ضر
بندگانرا نيست ياور جز آله
ياري از وي خواه و از غيرش مخواه
آنکه از قهر خدا ترسد بسي
بي گمان از وي بترسد هرکسي
از بدي گفتن زبان راهر که بست
کرد شيطان لعين را زيردست