ايکه درخوابي همه شب تابروز
بهرگورخودچراغي برفروز
اي پسربسيارخواهي خفت خيز
گرخبرداري زخودبي گفت خيز
دل درين دنياي دون بستن خطاست
دامن ازوي زودبرچيني رواست
ازچه بندي دل بدنياي دني
چون نه جاويداست دروي بودني
ظاهر خودراميارااي فقير
تاکه گرددباطنت بدرمنير
طالب هرصورت زيبامباش
درهواي اطلس وديبامباش
ازهوابگذرخدارابنده باش
زندگي ميبايدت درژنسده باش
خرقه پشمينه رابردوش کن
شربتي ازنامرادي نوش کن
ايکه دربرميکني پشمينه را
پاک سازازکبراول سنيه را
گرهمي خواهي نصيب ازآخرت
روبدرکن جامهاي فاخرت
بي تکلف باش آرايش مجوي
ترک راحت گوي وآسايش مجوي
دربرت گوکسوت نيکومباش
زيرپهلوجامه خوابت گومباش
همچوصوفي درپلاس صوف باش
درصفتهاي نکوموصوف باش
مردرهرابورياقالين بود
زانکه خشتش عاقبت بالين بود
مرد ره رابود دنيا سود نيست
هرگزش انديشه نابود نيست