شددليل نيکبختي چارچيز
هرکه اين چارش بودباشدعزيز
اصل پاک آمددليل نيکبخت
نيست بداصلي سزاي تاج تخت
نيکبختانرابودراي صواب
آنکه بدرأيست باشددرعذاب
هرکه ايمن ازعذاب حق بود
نيست مؤمن کافرمطلق بود
عمردنياچندروزي بيش نيست
غافلست آنکس که پيش انديش نيست
ترک لذات جهان بايدگرفت
دامن صاحبدلان بايدگرفت
ازپي لذات نفساني مباش
دوستدارعالم فاني مباش
نيست حاصل رنج دنيابردنت
عاقبت چون من بيايدمردنت
ازتنت چون جان روان خواهدشدن
خاکت اندراستخوان خواهدشدن
مرتراازدادن جان چاره نيست
رهزنت جزنفسک اماره نيست