خواجه حق پيشواي راستين
کوه حلم و باب علم و قطب دين
ساقي کوثر، امام رهنماي
ابن عم مصطفا، شيرخداي
مرتضاي مجتبا، جفت بتول
خواجه معصوم، داماد رسول
در بيان رهنموني آمده
صاحب اسرار سلوني آمده
مقتدا بي شک به استحقاق اوست
مفتي مطلق علي الاطلاق اوست
چون علي از غيبهاي حق يکيست
عقل را در بينش او کي شکيست
هم ز اقضيکم علي جان آگه است
هم علي ممسوس في ذات الله است
از دم عيسي کسي گر زنده خاست
او بدم دست بريده کرد راست
گشته اندر کعبه آن صاحب قبول
بت شکن بر پشتي دوش رسول
در ضميرش بود مکنونات غيب
زان برآوردي يد بيضا ز جيب
گر يد بيضا نبوديش آشکار
کي گرفتي ذوالفقار آنجا قرار
گاه در جوش آمدي از کار خويش
گه فرو گفتي به چه اسرار خويش
در همه آفاق هم دم مي نيافت
در درون مي گشت و محرم مي نيافت