شماره ٨٠٠: از نهانخانه عصمت به تماشا بخرام

از نهانخانه عصمت به تماشا بخرام
آهوان چشم به راهند به صحرا بخرام
اي که از گوهر مقصود نشان مي طلبي
بر بساط گهر آبله پا بخرام
اي صبا آتش غيرت به زبان آمده است
به ادب در خم آن زلف چليپا بخرام
کوهکن سخت به سرپنجه خود مي نازد
ناخني تيز کن اي آه و به خارا بخرام
قيمتي گوهر ساحل صدف دست تهي است
گر گهر مي طلبي در دل دريا بخرام
چند صائب ز پي درد به هر جا بدوي؟
قدمي چند به دنبال مداوا بخرام