شماره ٧٠٣: به هر حالي که باشد گرد گل همچون صبا گردم

به هر حالي که باشد گرد گل همچون صبا گردم
نيم نگهت که از گل در پريشاني جدا گردم
همين اميد بر گرد جهان سرگشته ام دارد
که او برگرد دل من گرد آن ناآشنا گردم
اگر چه از جگرداري برآتش مي توانم زد
ندارم زهره تا برگرد آن گلگون قبا گردم
دري نگشود بر روي چو مهر از دربدر گشتن
مگر يک چند گرد خويشتن چون آسيا گردم
اگر شمشير بارد بر سرم در دل نمي گيرم
نيم آيينه کز اندک غباري بي صفا گردم
وفا دين من و مهربتان آيين من باشد
رخم از قبله برگردد گر از مهر و وفا گردم
چنان با بيوفايان صائب آن بدمهر مي جوشد
که با اين مهر نزديک است من هم بيوفا گردم