شماره ٦٣٤: ما ز حرف پوچ مانند صدف لب بسته ايم

ما ز حرف پوچ مانند صدف لب بسته ايم
چون گهر در خلوت روشندلي بنشسته ايم
تنگ نتواند زمين و آسمان بر ما گرفت
چون شرار از تنگناي سنگ و آهن جسته ايم
اهل مجلس در شکست ما چه يکدل گشته اند؟
ما نه ميناي تهي، نه توبه نشکسته ايم
تاج اقبال سکندر اين چنين لعلي نداشت
پيش يأجوج سخن سد خموشي بسته ايم
در محيط عشق، خون نوح در جوش است و ما
چون حباب از سادگي بر موج محمل بسته ايم
چشم ما از بس که ترسيده است از پيوند خلق
ابروي پيوسته را از لوح خاطر شسته ايم!
ياد ما از خاطر احباب صائب چون رود؟
در بياض آفرينش مصرح برجسته ايم