شماره ٥٤٢: ياد ايامي که پيش او وجودي داشتم

ياد ايامي که پيش او وجودي داشتم
در حريم او ره گفت و شنودي داشتم
بود اقليم جنون در حلقه فرمان من
ناف سوز لاله داغ مشکسودي داشتم
اين زمان چون غنچه خاموشم و گرنه پيش ازين
در گلستانش لب عاشق سرودي داشتم
از هواداران به اين روز سياه افتاده ام
در ترقي بود کارم تا حسودي داشتم
در جگر اکنون ندارم آه صائب ورنه من
پيش ازين چون خاروخس سامان دودي داشتم