شماره ٣٦٣: مدار چشم ازين کور باطنان انصاف

مدار چشم ازين کور باطنان انصاف
که گشته است به عنقا هم آشيان انصاف
زبس به فرق لگد خوردم و نناليدم
به بردباري من داد آستان انصاف
به سيم قلب خريدند ماه کنعان را
نمي دهند هنوز اهل کاروان انصاف
مباد لب به حديث طمع بيالايي
نمي دهند ز بخل اهل اين زمان انصاف
شکر به سعي بهار از زمين شوره نرست
مجو ز مردم اين تيره خاکدان انصاف
تو نيز گوشه بگير از جهانيان صائب
کنون که گوشه گرفته است از جهان انصاف