شماره ٣١٦: افتاد ماه عارض اودر وبال خط

افتاد ماه عارض اودر وبال خط
زلفش هوا گرفت به يک گوشمال خط
منسوخ گشت چون خط کوفي ز خط نسخ
طغراي چين ابروي اواز مثال خط
گر صد هزار تبت وارونه خوانده اي
بيرون نمي رود ز ضميرت ملال خط
قير دوال پا که شنيدي خط است و بس
چند آبروي تيغ بري در زوال خط
خواهد فتاد کوکب بخت بلند تو
ازآه و دود سوختگان دروبال خط
رحمي به خاکساري عاشق نمي کني
تاروي نازکت نخورد خاکمال خط
صائب چه دولتي است که روشن نموده است
چشمم سواد خط غبار از خيال خط