شماره ٢٤٧: هرجا نمي خرند متاعت گران مباش

هرجا نمي خرند متاعت گران مباش
پرواز گير و خار و خس آشيان مباش
چون بوي گل رداي سياحت فکن به دوش
چون سبزه پاشکسته يک بوستان مباش
اي شاخ گل به صحبت بلبل سري بکش
بسيار بر رضاي دل باغبان مباش
يک حرف بشنو ازمن ودر خلدسير کن
درمجلسي که گوش توان شد زبان مباش
صائب که منع مي کنداز جلوه يار را؟
خورشيد را که گفته که آتش عنان مباش ؟