شماره ٢٤٣: در جلوه گاه حسن، سراپاي ديده باش

در جلوه گاه حسن، سراپاي ديده باش
در پيش زنگي آينه زنگ ديده باش
در جويبار عقل به لنگر خرام کن
در بحر عشق کشتي طوفان رسيده باش
در جستجوي خانه در بسته است فيض
دايم چو غنچه سر به گريبان کشيده باش
ماهي زبان بحر شد از فيض خامشي
در بزم اهل حال زبان بريده باش
ياد از نگاه گير طريق سلوک را
درعين آشنايي مردم رميده باش
پاي گريز، شهپر پرواز دشمن است
گر پيش سيل روي آرميده باش
صائب ببند لب ز بد و نيک مردمان
در دفتر جهان،سخن ناشنيده باش