شماره ٢٠٨: که مي رهد زخم طره گرهگيرش؟

که مي رهد زخم طره گرهگيرش؟
که چشم بررخ يوسف گشوده زنجيرش
هزار زخم نمايان ز غمزه اي دارم
که برنيامده ازخانه کمان تيرش
هنوز شيوه چين جبين نمي داند
هنوز نو خط جوهر نگشته شمشيرش
به خوان حسن تو يعقوب اگر شود مهمان
کني ز نعمت ديدار،چشم و دل سيرش
به گرد تربت مجنون که مي تواند گشت؟
هنوز شمع مزارست ديده شيرش