شماره ٨٢: خال بر رخسار جانان گرنباشد گو مباش

خال بر رخسار جانان گرنباشد گو مباش
مور در ملک سليمان گرنباشد گو مباش
مي فشاند خار در راه تماشا شرم عشق
خار ديوار گلستان گرنباشد گو مباش
قيمت يوسف عزيز مصر مي داند که چيست
اعتبارش پيش اخوان گر نباشد گومباش
حسن را شرم محبت پرده داري مي کند
چشم بيدار نگهبان گرنباشد گو مباش
عندليب مست را، هم نغمه اي درکارنيست
نغمه سنجي در گلستان گرنباشد گومباش
طوق زنجير جنون کار گريبان مي کند
جامه مارا گريبان گرنباشد گو مباش
از سر ما گو سر خود گير عقل خشک مغز!
کف به روي بحر عمان گرنباشد گو مباش
ماکه از درد طلب مطلوب خود رايافتيم
کعبه مقصد نمايان گر نباشد گو مباش
خامه صائب به طوفان مي دهد آفاق را
در بساط ابر، باران نباشد گو مباش