شماره ٥٢: بي نوش لبان آب بقا را چه کند کس؟

بي نوش لبان آب بقا را چه کند کس؟
بي سبز خطان برگ ونوا را چه کندکس؟
توفيق در ايام جواني مزه دارد
بي قوت پا راهنما را چه کند کس ؟
چون دفتر دل هر ورقي درکف بادي است
شيرازه آن زلف رسا راچه کند کس ؟
بي آب ،هوا سلسله جنبان غباراست
هرجا نبود باده هوارا چه کند کس ؟
پيش رخ او حرف گرفتم که نگويم
آيينه انديشه نما راچه کند کس ؟
دولت که دهد رو،به جواني مزه دارد
چون سر نبود بال هما راچه کندکس ؟
بيماري آن نرگس خونخوارمرا کشت
اين ظالم مظلوم نماراچه کند کس؟
همراهي دل تاسرآن کوي ضرورست
در صحن حرم قبله نمارا چه کند کس ؟
صائب اگر آن دشمن جانهانپذيرد
آخر چو شرر نقد بقا راچه کند کس ؟