شماره ٢٢: اي چشم تو پرده دار اعجاز

اي چشم تو پرده دار اعجاز
مژگان تو سايه پرور ناز
از قافله شکايت ما
چون ريگ روان نخيزد آواز
پيشاني صبح و آفتاب اوست
درسينه پاک گوهران راز
بر زنده قباي خاک مپسند
دل را ز غبار کين بپرداز
در پرده خون دل حصاري است
از لعل لب تو آب اعجاز
گردانده ز خلق روي اميد
کار صائب بود خداساز