اين همه جلوه و در پرده نهاني گل من
وين همه پرده و از جلوه عياني گل من
آن تجلي که به عشق است و جلالست و جمال
و آن ندانيم که خود چيست تو آني گل من
از صلاي ازلي تا به سکوت ابدي
يک دهن وصف تو هر دل به زباني گل من
اشک من نامه نويس است وبجز قاصد راه
نيست در کوي توام نامه رساني گل من
گاه به مهر عروسان بهاري مه من
گاه با قهر عبوسان خزاني گل من
همره همهمه گله و همپاي سکوت
همدم زمزمه ناي شباني گل من
دم خورشيد و نم ابري و با قوس قزح
شهسواري و به رنگينه کماني گل من
گه همه آشتي و گه همه جنگي شه من
گه به خونم خط و گه خط اماني گل من
سر سوداگريت با سر سودايي ماست
وه که سرمايه هر سود و زياني گل من
طرح و تصوير مکاني و به رنگ آميزي
طرفه پيچيده به طومار زماني گل من
شهريار اين همه کوشد به بيان تو ولي
چه به از عمق سکوت تو بياني گل من