ماه کليسا

اي پريچهره که آهنگ کليسا داري
سينه مريم و سيماي مسيحا داري
گرد رخسار تو روح القدس آيد به طواف
چو تو ترسابچه آهنگ کليسا داري
جز دل تنگ من اي مونس جان جاي تو نيست
تنگ مپسند، دلي را که در او جاداري
مه شود حلقه به گوش تو که گردنبندي
فلک افروزتر از عقد ثريا داري
به کليسا روي و مسجديانت در پي
چه خيالي مگر اي دختر ترسا داري
دگران خوشگل يک عضو و تو سر تا پا خوب
«آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري »
آيت رحمت روي تو به قرآن ماند
در شگفتم که چرا مذهب عيسي داري
کار آشوب تماشاي تو کارستان کرد
راستي نقش غريبي و تماشا داري
کشتي خواب به درياچه اشکم گم شد
تو به چشم که نشيني دل دريا داري
شهريار از سر کوي سهي بالايان
اين چه راهيست که با عالم بالا داري