موجود منقسم به دو قسم است نزد عقل
            يا واجب الوجود است يا ممکن الوجود
         
        
            ممکن دو قسم گشت يکي جوهر و عرض
            جوهر به پنج قسم شداي ناظم عقود
         
        
            جسم و دو اصل او که هيولي و صورت است
            پس نفس و عقل اين همه را ياد گير زود
         
        
            نه قسم گشت جنس عرض اين دقيقه را
            در حال بحث جوهر عقلي نمي نمود
         
        
            پس کم و کيف و اين و متي و مضاف و وضع
            پس يفعل است و ينفعل اي مالک ودود
         
        
            اجناس کاينات مقولات عشر شد
            ني گشت کم ازين نه بر اين ديگري فزود