ديگران جانند و جانان شمس الدين
            اين و آن چون بنده سلطان شمس الدين
         
        
            هفت هيکل آيتي در شأن اوست
            خوش بخوان قرآن و ميدان شمس الدين
         
        
            دل بود گنجينه گنج اله
            نقد گنج کنج ويران شمس الدين
         
        
            بدرالدين از شمس الدين روشن شده
            نور بخش ماه تابان شمس الدين
         
        
            خوش خراباتي و رندان در حضور
            ساقي سرمست رندان شمس الدين
         
        
            چار يارانند امام انس و جان
            رهنماي چارياران شمس الدين
         
        
            علم ما علم بديع ديگر است
            از معاني و بيان شمس الدين
         
        
            چشم عالم روشن است از نور او
            ديده ام روشن به جان شمس الدين
         
        
            شمس الدين از نعمت الله مي طلب
            زانکه او دارد نشان شمس الدين