نبض و قاروره و رسوب و علل
داخل و خارج و فساد و خلل
گر تو پرسي ز حد طلب که چه چيز
چون توان کردن اندرآن تمييز
علت سکته و حريف و دسم
سبب و دفع آن ز بيش و ز کم
انبساط انقباض و حميات
عطش و جوع با صداع و صفات
حال نسيان و حمق و استرخا
فالج و لقوه و فساد و وبا
خدر و رعشه و ربو و کزاز
ريه و انتصاب و ذرب و براز
حال سرسام و علت برسام
نزله خانوق با سعال و زکام
گر بپرسي تو از عطاس و ز سل
کز مداواش رنجه گردد دل
از تمطي و اختلاج بدن
خفقان و فواق و سستي تن
هيضه و تخمه و زحير و نهوع
اصل اين چند و باز چند فروع
باد قولنج و باد ايلاوس
يرقان و برص جذام و نقوس
نقرس پاي بند وعرق نسا
فتق و ديگر قروة الامعا
گر سؤالي کني از اين پنجاه
چه شنوي جمله نيستند آگاه
حد اين هر يک ار بگويم من
گردد از نکته ها دراز سخن
اندکي باز گويمت بشنو
باز نگرفته ام سخن به گرو