اي همه ساله هم به مايه ديو
بوده از بهر طبع دايه ديو
ايزدت خواجه خرد کرده
پس تو خود را غلام دد کرده
آنکه زو عقل کل بود کاليو
چه کند نقش نفس و مايه ديو
با دد و ديو عقل ناميزد
کز دد و ديو عقل بگريزد
شو بپرداز خانه از خاين
در ببند و ز دزد باش ايمن
از در بسته ديو بگريزد
عقل خود با بهيمه ناميزد
نفس حسيت پنج در دارد
روح عقلي يکي گذر دارد
خانه پنج در منافق راست
خانه يک دري موافق راست
پنج حس پنج روزه دام تواند
عقل و جان تا ابد غلام تواند