في رؤياالبهائم

خر بود خادمي ولي کاهل
که به کار اندرون بود منبل
اسب زن باشد اي به دانش فرد
مرد را اسب و زن بود درخورد
استر آنرا که زن بود حامل
بد بود بچه نايدش حاصل
شتر آيد ترا سفر در خواب
سفري سهمناک پر غم و تاب
گاو باشد دليل سال فراخ
به بر پادشا شود گستاخ
گو سپندت بود غنيمت و مال
اقتضا زان کند فراخي سال
بز کسي کو دني و بد گوهر
پرخروش و به کار در سر شر