رباعي

روي تو که آتشي در آفاق نهاد،
بس داغ که بر سينه عشاق نهاد
مشاطه چو چشم و طاق ابروي تو ديد
از هوش برفت و وسمه بر طاق نهاد
چو آمد غمزه اش با ميل در ناز
فرو خواند اين رباعي ارغنون ساز: