يکي از ملوک آنطرف اشارت کرد که توقع بکرم اخلاق مردان چنانست که بنان و نمک با ما موافقت کنند. شيخ رضا داد بحکم آنکه اجابت دعوت سنتست.
ديگر روز ملک بعذر قدمش رفت عابد از جاي برخاست و ملک را در کنار گرفت و تلطف کرد و ثنا گفت. چون غايب شد يکي از اصحاب پرسيد: شيخ را که چندين ملاطفت امروز با پادشه که تو کردي خلاف عادت بود و ديگر نديدم. گفت: نشنيدي؟