اي آتشين لاله ، اي آتشين لاله ، چون روي ياري
بر آن دل خونين ، داغ که داري ، داغ که داري
ساغر بود پر مي، ساغر بود پر مي، در روزگارت
يا بي نوا چون من، در روزگاري، در روزگاري
بخت اگر به کام تو بود، از چه خون به جام تو بود، به نوبهاران
خنده گر گناه تو بود، داغ دل گواه تو بود، به عشق ياران
دل تو خونين، لب تو خندان، دلداده يا دلبري
ز روي ليلي، ز قلب مجنون، خندان و خونين تري
دارم دلي خونين، دارم دلي خونين، بي لاله رويي
افتاده چون اشکم، در خاک کويي، در خاک کويي
جويي ز خون رانم، جويي ز خون رانم، از ديده، بي او
چون لاله اي بينم، بر طرف جويي، بر طرف جويي
خيزد از جگر ناله من، دور از آتشين لاله من، به نوبهاران
دور از آن مه غنچه دهن، روز و شب بود ديده من، ستاره باران
فتادم از پا، به ناتواني، چون سايه در کوي او
صبا پيامي به مهرباني از من ببر سوي او