گه شکايت از گلي، گه شکوه از خاري کنم
من نه آن رندم که غير، غير از عاشقي، کاري کنم کاري کنم کاري کنم کاري کنم
هر زمان بي روي ماهي، همدم آهي شوم
هر نفس، هر نفس، با ياد ياري، با ياد ياري ناله زاري کنم زاري کنم
حلقه هاي حلقه هاي موج بينم نقش گيسويي کشم
خنده هاي صبح بينم، ياد رخساري کنم، ياد رخساري کنم
گر سر ياري، ياري بود بخت، بخت نگونسار مرا واي واي
عاشقي ها با سر، سر زلف نگونساري کنم واي واي
نيست با ما لاله و گل را سر الفت رهي، سر الفت رهي
مي روم تا آشيان در سايه خاري کنم