وطن

زنده باد آن کس که هست از جان هوادار وطن
هم وطن غمخوار او هم اوست غمخوار وطن
دکتري فهميده بايد دست در درمان زند
تا ز نو بهبود يابد حال بيمار وطن
هرکه دور از ميهن خود در ديار غربت است
از برايش سرمه چشم است ديدار وطن
تا خس و خار خيانت را نسازي ريشه کن
کي مصفا ميشود بهر تو گلزار وطن
پيکر مام وطن داني چرا خم گشته است
زان که مشتي اجنبي خواهند، سربار وطن
به که در فکر وطن، باشيم و فکر کار او
پيش از آن کز دستها بيرون رود کار وطن