رشک جنان

بعد از اين دشت و دمن رشک جنان خواهد شد
زلف سنبل به چمن، مشک فشان خواهد شد
باز بلبل که بود غره به ده روز بهار
غافل از محنت ايام خزان خواهد شد
هرکه عاشق منش افتاده و شاعر مسلک
بهر او باد صبا، نامه رسان خواهد شد
چون شود پرده دري کار نسيم سحري
هرچه در پرده نهان است، عيان خواهد شد
داد، در خرمن بيداد، شرر خواهد زد
اشک از ديده بدخواه، روان خواهد شد
آن کساني که نميشد سرشان حرف حساب
بعد از اين حرف حسابي سرشان خواهد شد
گرچه کس غير خدا غيب نداند، ليکن
آنچه گفتم به گمانم که همان خواهد شد

١٣٢٥