دوش چشمت به خواب غفلت بود
غافل از خويشتن، چو دوش مباش
چون شغالان به لانه ات تازند
کم ز مرغ ار نه اي، خموش مباش
ميشوي سهم شعله، خار مشو
ميشوي صيد گربه، موش مباش
اهل هوشت دهند پند همي
غافل از پند اهل هوش مباش
حامي رنجبر اگر هستي
روز و شب، گرم عيش و نوش مباش
هرچه گردي، عدوپرست مگرد
هرچه هستي، وطن فروش مباش