خرمن و برق

گفتي که سوز عشق تو با من چه ميکند؟
روشن بود که برق به خرمن چه ميکند؟
جايي که شد ز ناز تو آزرده دل رقيب
بنگر تغافلت به دل من چه ميکند؟
اي کرده بستر از ورق گل، دمي بپرس
کان دردمند خفته به گلخن چه ميکند؟
اي دل ببين که دلبر دشمن نواز ما
با دوست بهر خاطر دشمن چه ميکند؟
گر نيست داغ لاله رخي بر دل رهي
از خون ديده لاله به دامن چه ميکند؟

١٣٢٠