واي از اين افسردگان، فرياد اهل درد کو؟
ناله مستانه دلهاي غم پرورد کو؟
ماه مهرآئين که ميرد باده با رندان کجاست
باد مشکين دم که بوي عشق مي آورد کو؟
در بيابان جنون سرگشته ام چون گردباد
همرهي بايد مرا، مجنون صحراگرد کو؟
بعد مرگم، مي کشان در ميخانه ها:
آن سيه مستي که خم ها را تهي ميکرد کو؟
پيش امواج حوادث، پايداري سهل نيست
مرد بايد تا نينديشد ز طوفان، مرد کو؟
دردمندان را دلي چون شمع مي بايد، رهي
گر نه اي بي درد، اشک گرم و آه سرد کو؟