چون شمع نيمه جان، به هواي تو سوختيم
            با گريه ساختيم و بپاي تو سوختيم
         
        
            اشکي که ريختيم، بياد تو ريختيم
            عمري که سوختيم، براي تو سوختيم
         
        
            پروانه سوخت يکشب و آسود جان او
            ما عمرها، ز داغ جفاي تو سوختيم
         
        
            ديشب که يار، انجمن افروز غير بود
            اي شمع، تا سپيده بجاي تو سوختيم
         
        
            کوتاه کن حکايت شبهاي غم، رهي
            کز برق آه و سوز نواي تو سوختيم