چه دولت است نشاط تجدد اندوزي
دماغ اگر نشود کهنه از نوآموزي
نعيم و خلد برين گرد خوان استعداد
قناعت است ولي تا کرا شود روزي
بنور فطرت ازين مهر و مه چه افزايد
چراغ دهر خمش گير اگر دل افروزي
فراهم است زمژگان اگر نهي بر هم
به پيش چشم تو اسباب راحت اندوزي
بسايه علم سرنگوني مژه باش
جز انفعال درين عرصه نيست فيروزي
چو صبح شور در آفاق ميتوان افگند
بيکنفس زدني گر خموشي آموزي
ندارد اين ستم آباد ما و من (بيدل)
لباس عافيتي غير لب بهم دوزي