زسجده بيخبري تا کي انفعال جبين
عرق شو و نفسي گريه کن بحال جبين
زدور گردي تحقيق معبد تسليم
چه سجده ها که نگرديد پايمال جبين
تواضع آئينه دار کمال مرد بس است
چو ماه از خم ابرو کنيد بال جبين
زسجده محرم قرب بساط ناز شويد
بخاک ختم عروج است اتصال جبين
تراست از عرق شرم تشنه کامي حرص
ولي تو غافلي از چشمه زلال جبين
ثبات چهره گشاي بناي تسليم است
قضا نخواست زهمواري اختلال جبين
کفيل زينت هر کس ظهور طينت اوست
بس است رنگي اگر داغ يافت خال جبين
عروج منسب اقبال بي تلاش خوش است
چو مه بچين مشکن دامن کمال جبين
کسي بمشق خط سرنوشت را نرسيد
هزار صفحه سيه کرد احتمال جبين
چو سايه داغ حفيض است طالعم (بيدل)
چو گل کند کف پا من کنم خيال جبين